کتاب «دیوانگان ثروت ساز» یک راهنمای زندگی در عصر جدید است. عصر جدید، دورانی عجیب است، انگار به یک قرن قبل برگشتهایم، به زمانی که در آن از استخدام های زیاد و جامعه ی کارمند خبری نبود. مسئولیت زندگی به طور کامل بر دوش خودمان بود و ما باید گلیم زندگی را از آب بیرون میکشیدیم. در این عصر ما باید مانند پدران پدربزرگمان زندگی کنیم که در آن صورت، هر فرد یک کارفرما و کارآفرین بود و وظیفه تأمین امنیتهای خود و خانواده را به عهده داشت.
فناوری و تکنولوژی باز ما را به آن عصر برده است و ما را از عصر صنعتی دور کرده است. بااینحال فقط افرادی طعم موفقیت را خواهند چشید که تکنیکها و فنون زندگی در عصر جدید را بدانند و به اجرا در بیاورند.
نویسنده کتاب اثر مرکب، دارن هاردی این دفعه در کتاب خود که در سال ۲۰۱۵ به رشتهی تحریر در آمد، این فنون زندگی در عصر جدید را با هوشمندی و در قالب یک راه پر فراز و نشیب و با استفاده از داستانهای واقعی و مهیج به ما نشان داده است.
چه یک کارمند باشید چه یک کارآفرین، کتاب «دیوانگان ثروت ساز» یک راهنمای خوب برای شما در زندگی حرفهایتان است. شما مسافر این عصر هستید و این کتاب یک راهنمای سفر قدرتمند برای شماست.
در این مقاله خلاصهای از کتاب «دیوانگان ثروت ساز» را به شما همراهان عزیز تقدیم میکنیم. پس با ما همراه باشید.
مقدمه
درگذشته این امکان وجود نداشت که یک انسان معمولی متوسط بدون امتیاز خاص، تحصیلات عالیه، ثروت و یا ارتباطات، موقعیتهای فراوان مالی و اقتصادی را داشته باشید اما هماینک این شدنی است.
اولین قدم قطار وحشت کارآفرینی همین لحظه است و این یک انتخاب است، انتخابی کاملاً آگاهانه که توسط شما انجام میگیرد.
واقعیت این است که همهی ما قادر هستیم کارآفرین شویم، این کتاب، آموزش رانندگی قطار سریعالسیر کارآفرینی است.
فصل اول: عشقی که نیاز است
اولین و مهمترین فاکتور در ساخت و موقعیت یک کسبوکار این است که عاشق باشید. اگر عشقی نباشد، چیزی به دست نمیآورید!
اگر دیوانهوار عاشق کسبوکارتان نباشید، تسلیم میشوید و موفق نخواهید شد. قبل از هر چیز شما باید به کسبوکارتان علاقهمند باشید.
علاقه و عشق چیزی نیست که آن را کسب یا کشف کنید، علاقه و اشتیاق از قبل در وجودتان جاری است.
علت مبارزه خود را پیدا کنید
یکی از باشکوهترین روزهای زندگی شما زمانی است که دلیل مبارزه کردنتان را درک میکنید. هنگامی که به خود میگویید «خسته شدم، دیگه کافیه» و شروع به مبارزه میکنید.
شما را میخواهم با این سؤال به چالش بکشانم:
«برای چه چیز حاضرید مبارزه کنید؟»
هر روز دلیل اصلی تحریک قلبتان را پیدا کنید تا بتوانید عمیقتر و سختتر به مبارزه خود ادامه دهید.
دیوید فاستر (David Foster) نویسندهی معروف آمریکایی میگوید:
«اگر در صبح یک روز تعطیل دوست دارید جایی به جز محل کارتان باشید؛ پس به احتمال زیاد کار نامناسبی را دارید و یا اصلاً دید خوبی به آن کار ندارید»
از خودتان این سؤال را بپرسید: صبح روزهای تعطیل کجایید؟
قطار سریعالسیر وحشت در انتظار شماست!
واقعیت این است که کارآفرینی سخت است و راهاندازی یک کسبوکار شما را بهشدت به چالش میکشاند.
همه استعداد دارند، اما برای کسب توانایی و مهارت باید سخت کار کنید
آیا میخواهید ۱۰ هزار ساعت زمان روی کارتان بگذارید؟ میخواهید با سختکوشی بر کار خود متمرکزتر شوید؟ به کار خود توجهی عمیقتری داشته باشید و کار خود را منظمتر و با جدیت بیشتری نسبت به بقیه انجام دهید؟
برای رسیدن به پیروزی در قطار وحشت کارآفرینی شما نیازمند این موارد هستید. اگر شما دارای این خصوصیات هستید به شما تبریک میگوییم. قد شما برای سوارشدن بر این قطار استاندارد است.
میخواهیم سوار بر قطار حرکت کنیم!
شما یک دیوانه هستید! درست دیدهاید! یک دیوانه. ناراحت نشوید این یک تحسین برای شما است.
فصل دوم: کمربند ایمنی
اجازه بدهید «دیوانه» را تعریف کنیم:
«دیوانه شخصی است که نسبت به موضوع یا مبحث خاصی علاقهای غیرعادی و وسواسی زیاد دارد.»
مردم عادی به انتخابهای کارآفرینی دیوانهها ایراد میگیرند. آنها شما را دیوانه میخوانند و این خیلی خوب است.
خبر خوب این است که برای ملحق شدن به دیوانهها، لزومی ندارد که از نفسهای خودتان آتش بیرون بریزید و یا شمشیر قورت بدهید.
خبر بد اینکه در اوایل، دیوانه بودن میتواند تا حدود زیادی دردناک باشد.
یکی از مهمترین مواردی که با آن روبرو میشوید و دردناک است، مقابله کردن مردم با شماست. مردم به دو دلیل با شما به مقابله میپردازند:
۱- شما موجب میشوید که آنها بد به نظر برسند
زمانی که شما میخواهید از این شرایط رها شوید، مردم هم باید اهمیت کار را انجام دهند که شما انجام میدهید اما آنها دچار ترس هستند، پس شما را مورد تمسخر قرار میدهند و تمام تلاششان را میکنند تا کاری کنند که شما تسلیم شوید.
۲- مردم بهاندازهی شما با شهامت نیستند
مردم نمیتوانند امنیت یک کار کارمندی و مزایای ضعیفش را رها کنند. آنها به دلیل شجاعتتان شما را اذیت نمیکنند، بلکه خودشان را به علت ترسو بودن مورد سرزنش قرار میدهند.
دیوانگان همیشه موفق میشوند چون آنها تنها وارثان زمین هستند.
با استفاده از این ۵ استراتژی ماهیت دیوانهتان را بپذیرید.
-
به دوست داشته شدن توسط مردم وابسته نباشید
اگر بهاندازهای که میخواهید هنوز به موفقیت نرسیدهاید شاید به این دلیل است که میگویید «نکند مردم از شما بدشان بیاید».
واقعیت این است که اگر همهی انسانهای اطرافتان از شما راضی هستند و شما را دوست دارند باید بدانید که کار بزرگی را انجام ندادهاید.
زمانی که تصمیم میگیرید مانند بقیه نباشید آنها هم دیگر شما را دوست نخواهند داشت!
-
کمیک و طنز باشید
اگر به راه و رویای خود ایمان دارید، اجازه ندهید خندهها و انگشتهای اشارهای که به سمت شما نشانه رفته، باعث ترستان شود.
نگاهی به لیست زیر بیندازید این افراد کسانی بودهاند که مورد تمسخر بقیه قرارگرفتهاند:
مارتین لوتر کینگ، ریچارد برانسون، بن هوگان، برادران رایت، استیو جابز، آلبرت انیشیتن، آبراهام لینکن، محمدعلی کلی، بیل گیتس و…
زمان آن فرا رسیده تا خندهی دیگران را با آغوش باز پذیرا باشیم، اگر هیچ فرد شما را مسخره نمیکند و نمی خندد، بنابراین شما هنوز به راه خود ایمان ندارید و یا میترسید که ایدهی خود را به دنیا مطرح کنید.
-
تعریفی صحیح از موفقیت داشته باشید
بسیاری از ما زمان زیادی از زندگی را پی موفقیت میرویم اما آیا بهاندازهی کافی برای درک و تعریف صحیح موفقیت وقت گذاشتهایم؟
متأسفانه اغلب افراد این تعریف را از موفقیت ندارند. برای درک صحیح نسبت به تعریف موفقیت بهتر است از خودتان سؤالات زیر را بپرسید:
موفقیت برای من چه مفهومی دارد؟
چه چیز مرا واقعاً خوشحال و خرسند میکند؟
چه مواقعی احساس رضایت بالایی دارم؟
-
احساسات خود را کنترل کنید
نظرات غیر کارشناسی بقیه چقدر برای شما مهم است؟ وقتی شما قادر باشید احساسات خود را مدیریت و کنترل کنید یعنی آن نظرات مهم نیستند. کنترل احساسات موجب رفع اضطراب، ترس و نگرانی میشود و علاوه بر تأثیر آرامشبخش بر اعصاب، بر کسبوکار شما نیز تأثیر مطلوب عمیقی دارد.
-
دورهی نقاهت را کاهش دهید
شما قرار است در قطار وحشت کارآفرینی خیلی چیزها را تجربه کنید. عقبنشینی، شکست، یاس و موانع دیگر. تمام این موارد الزامی و بعضاً دردناک هستند اما دردشان هم مشکل بزرگی را به وجود نمیآورد. شما بارها و بارها شکست خواهید خورد اما تفاوت در این است که چقدر زمان میبرد تا به حالت قبل بازگردید.
فصل سوم: به موتور سوخترسانی کنید
تنها عامل مهمی که تعیینکنندهی موفقیت و یا شکست کسبوکار شماست، فروش است.
درواقع ۱۰ درصد از موفقیت نهایی یک محصول به کیفیتش و ۹۰ درصدش به بازاریابی و فروش آن محصول بستگی دارد.
پس شفافتر ببینید. شما نیازمند هیچ غول چراغ جادویی نیستید. این دنیا واقعی است و بازاریابی و فروش در آن فرمانروایی میکند.
آن شخصی که توانایی آن را دارد که یک مشتری را جذب کند، نگه دارد و روز به روز مشتریان خود را افزایش دهد، فردی است که بیشتر از بقیه سود میکند.
شما از لحظهای که در صبح روز کاری لپتاپ خود را روشن میکنید تا زمانی که به خانه برمیگردید باید به فکر فروش باشید و هرگز نباید از این موضوع فرار کنید.
فروش فقط به فروش کالا یا خدمت محدود نمیشود! فروش ایدههایتان، فروش نگرشتان و …
همهی داستان یک کسبوکار با فروش شروع میشود، همهچیز با فروش حفظ و همهچیز با فروش به پایان میرسد.
در مسیر کارآفرینی هیچ امنیتی وجود ندارد، تنها بیمهی شما در این است که چیزی را به فروش برسانید.
تا چیزی را به فروش نرسانید کسبوکاری نخواهید داشت.
همهی انسانها مشغول فروش هستند. وقتیکه کسی میگوید که «من فروشنده نیستم» باید در ابتدا کمی بخندم و آن فرد شروع میکند تا دلایلش را برای اثبات اینکه که چرا فروشنده نیستند را به من میفروشد!
خودتان را فریب ندهید همه فروشنده هستند؛ بنابراین بر عضلهی فروش خود بیشتر کار کنید تا قویتر شود.
فصل چهارم: پر کردن صندلیهای خالی
یکی از مرسومترین و سریعترین راههای از مسیر خارج کردن قطار سریعالسیر کارآفرینی و فرستادن آن به ته دره، این است که نیروهای نامناسبی را استخدام و بر روی آنها سرمایهگذاری کنید. استیو جابز یک جملهی معروف دارد که میگوید: «تنها راه تسلط بر صنعتتان و اثرگذاری بر جهان این است که بیاموزید چطور استخدام کنید، انسانها را نگهدارید و برترینها را از میان بااستعدادها گزینش کنید.»
اصلاً مهم نیست که شما کیستید و یا کسبوکارتان چقدر بزرگ است. یافتن کارکنان کامل برای پیوستن به شما در این مسیر، کار سادهای نیست و متأسفانه کار دشواری برای کارآفرینان است.
وقتی میخواهید صندلیهای قطار کسبوکار خود را پر کنید، بهتر است بهترینها را انتخاب کنید در غیر این صورت در این قطار حالت تهوع میگیرید.
درواقع کارمندان درجهیک و عالی، مشتریان درجهیک را جذب میکنند و کارمندان درجهدو، درجه سهها را جذب میکنند!
کسبوکار شما فقط با سود و زیان و ترازنامه مالی معنا نمیشود. کسبوکار با انسانها معنا میشوند نه با فرایند، تاکتیک و استراتژی و …
زمانی که میخواهید افراد را استخدام کنید به دنبال چه خصوصیاتی هستید؟ کارمندی با اشتیاق میخواهید؟ شجاع؟ منظم؟ متعهد؟
صادقانه یک لیست از ویژگیهایی که میخواهید کارمند شما داشته باشد تهیه کنید. اگر نمیدانید چه میخواهید، بیتردید نمیتوانید آن را پیدا کنید.
قانون استادانه برای استخدام:
بدانید چه میخواهید:
به دنبال کسانی باشید که نسبت به شما برتر باشند. کسانی که دارای وقار شخصیتی و نظم هستند. کسانی که عاشق کارتان باشند و کسبوکارتان را مال خود بدانند.
بدانید چه میخواهند
افراد عالی به دنبال چیزهای دیگری هستند:
- عالیها دوست دارند با عالیها کار کنند.
- عالیها تمایل دارند بخشی از جیزی عالی باشند، آنها کاری را دوست دارند که آنها را به هیجان بیاورد و موجب رضایتشان شود.
- عالیها فقط به دنبال موقعیتی برای پیشرفت هستند و بهشدت به صعود و رسیدن به اهداف نیاز دارند.
- عالیها دوست دارند در سازمانهایی کار کنند که برای رشد کارکنانش سرمایهگذاری میکنند.
- عالیها در ازای کار عالی خود، انتظار دریافت پول خوبی دارند.
حالا که عالیها یا درجهیکها را استخدام کردید بر صندلی اول قطار با خیال راحت بنشینید، زمان رهبری کردن شما فرا رسیده است.
فصل پنجم: سواری در صندلی جلو
شما بهعنوان مدیر، مهمترین چیزی را که باید مدیریت کنید، خودتان هستید. توانایی مدیریت شما بیشترین تأثیر را در چگونگی تحقق اهداف تجاریتان دارد. این مدیریت درواقع همان عاملی است که مشخص میکند که آیا قادرید این قطار را به یک موشک مبدل کنید یا خیر؟
شما در نقش رهبر یک کسبوکار، مسئول همهچیز هستید، زمان خود را صرف پیدا کردن مقصر یا سرزنش کردن نکنید.
۴ اصل رهبران عالی را بشناسید و به آنها عمل کنید
-
رهبران کسبوکار، سرعت را مشخص میکنند:
مردم با سرعتی که دوست دارند پیشروی نمیکنند، بلکه با سرعت رهبرشان هماهنگ هستند و حرکت میکنند، رهبران سرعت را تعیین میکنند.
اگر قصد دارید که یک رهبری مؤثر داشته باشید راهی ندارید جز اینکه همان تغییری که میخواهید در بقیه ببینید را در خود ایجاد کنید.
افراد تیم شما، به شما گوش فرا نمیدهند، بلکه شما را نظاره میکنند. آنها دائماً در حال دیدن شما هستند، پس الگوی خوبی باشید.
-
رهبران کارهای غیر مرسوم انجام میدهند:
اگر عنوان رهبر کسبوکار را داشته باشید موجب ناراحتی یک عده خواهید شد؛ اما هدف کسبوکار، دوست داشته شدن و محبوبیت نیست، رهبری کردن هدف اصلی است. همیشه انجام کارهای درست، کار محبوبی نیست.
-
رهبران موجب رشد بقیه میشوند:
شکوفایی و کشف استعداد، انگیزه و توانایی افراد تیم، رسالت رهبر است. همهی مردم با بخشی از مهارتها و تواناییهای خود کار میکنند. شما بهعنوان یک رهبر باید مهارت برتر فرد را در او کشف و شکوفا کنید.
-
رهبران کسبوکار به بقیه هم اجازهی رهبری میدهند:
اگر زمان خود را صرف کارهایی کنید که درواقع کار مدیریتی نیستند، هرگز نمیتوانید رهبر بزرگی در کسبوکار شوید.
زمانی که فعالیتهای زیادی انجام دهید، توانایی اصلیتان یعنی رهبری رو به افول میرود.
بنابراین کارهایی را که درجهیکها میتوانند انجام دهند را به آنها تفویض کنید.
فصل ششم: سرعت گرفتن
برای رهبری کردن شما به کارهایی حیاتی نیاز دارید:
۱- کارهای حیاتی شما:
تمام کارها را خودتان انجام ندهید فقط کارهای ضروری و حیاتی را به عهده خود بسپارید.
اگر از اهداف مالی خود فاصله گرفتهاید به این دلیل است که زمانتان را صرف کارهای کم ارزش کردهاید.
به همین سادگی! در جلسهای شرکت میکنید که نیازی نیست، ۳۰ دقیقه از زمان خود را صرف شبکههای اجتماعی میکنید، ۱۵ دقیقه در راهرو شرکت با کسی صحبت میکنید.
۲- اولویتهای حیاتی شما
هر زمان که احساس فشار کردید حتماً اولویتهای خود را فراموش کردهاید.
با استفاده از روش سه مرحلهای وارن بافت میتوانید یک اولویتبندی خوب داشته باشید:
- همهی اولویتهای خود را ثبت کنید.
- از میان آنها ۳ اولویت مهم را انتخاب کنید.
- بقیه اولویتها را کنار بگذارید و سه اولویت را انجام دهید.
۳- معیارهای حیاتی شما:
سه هدف اساسی و بزرگ خود را تعیین کنید. فقط و فقط روی این ۳ هدف متمرکز شوید. برای تحقق این اهداف چند عادت کلیدی را ایجاد کنید و هر شب میزان فاصله خود تا هدف را بازبینی و اندازهگیری کنید.
یادتان باشد که هر شب باید میزان پیشرفت خود را اندازهگیری کنید تا به این اطمینان برسید که مسیرتان صحیح است و به انحراف نرفتهاید.
۴- پیشرفتهای حیاتی شما:
چند قدم مهم برای پیشرفت:
قدم اول: شناسایی
شما قادر نیستید در تمامی موضوعات پیشرفت کنید. شما باید بر مهارتهایی متحرک شوید که به شما در تحقق آن سه هدف بزرگ کمک میکنند.
قدم دوم: سرمایهگذاری:
برایان تریسی میگوید:
«هر ۱ دلاری که برای پیشرفت شخصی سرمایهگذاری کنی به ۳۰ دلار تبدیل میشود»
قدم سوم: بشور و بپوش!
بهعنوان یک رئیس به خودتان تا میتوانید سخت بگیرید!
فصل هفتم: دستها بالا!
شما اگر راه کارآفرینی را انتخاب کردهاید باید بدانید که قرار است با ترسهای زیادی روبرو شوید، وحشت کنید و با بی اطمینانی و ریسک زندگی کنید.
هر کارافرین موفق کارش را با ترس آغاز میکند. بیل گیتس با ترس شروع کرد و همه اشخاصی که بر جلد مجله موفقیت ساکسس آمدهاند، مسیر خود را با ترس شروع کردهاند.
شهامت به معنای نداشتن ترس نیست. شهامت یعنی ترسیدن اما ادامه دادن.
ترس یک عامل واقعی نیست و یک توهم است. یک پدیده که فقط در ذهن شما اتفاق میفتد نه در حقیقت.
فصل هشتم: به دوربین لبخند بزنید
راه خودتان را طی کنید و به قلب خودتان گوش کنید نه به مسیر بقیه!
اجازه ندهید که ترس، حسرت و یا عوامل دیگر درکتان را دچار اختلال کند.
به آن کسی تبدیل شوید که خودتان میخواهید نه آن چیزی که بقیه میخواهند.
یادتان باشد که اگر کسی قصد داشت شنا را از رسیدن به قله هدف منصرف کند، داد بزنید:
«این کوه من است و میخواهم تا نوک قله صعود کنم»
سخن پایانی
نویسنده کتاب اثر مرکب، دارن هاردی این دفعه در کتاب خود که در سال ۲۰۱۵ به رشتهی تحریر در آمد، این فنون زندگی در عصر جدید را با هوشمندی و در قالب یک راه پر فراز و نشیب و با استفاده از داستانهای واقعی و مهیج به ما نشان داده است.
چه یک کارمند باشید چه یک کارآفرین، کتاب «دیوانگان ثروت ساز» یک راهنمای خوب برای شما در زندگی حرفهایتان است. شما مسافر این عصر هستید و این کتاب یک راهنمای سفر قدرتمند برای شماست.
در این مقاله خلاصهای از کتاب «دیوانگان ثروت ساز» را برای شما قید کردیم. از اینکه تا انتهای مقاله با ما همراه بودهاید از شما تشکر میکنیم. لطفاً نظرات و تجریبات خود در مورد موضوع مقاله را با آژانس دیجیتال مارکتینگ ای تی هما به اشتراک بگذارید.