تابستان سال ۱۸۳۰ میلادی برای ویکتور هوگو (Victor Marie Hugo) نویسندهی بزرگ فرانسوی یک ضربالاجل غیرممکن وجود داشت. او یک سال قبل به ناشر خود تعهد داده بود تا کتاب جدیدی (گوژپشت نوتردام) را برای انتشار ارائه کند. اما ویکتور هوگو در آن سال، پیگیر پروژههای دیگر، مهمانی و اهمالکاری در کار خود بود. ناشری که با او کار میکرد به ویکتور هوگو هشدار داده بود که تا ۶ ماه باقیمانده سال باید کتاب را برای چاپ از ویکتور هوگو تحویل بگیرد.ویکتور هوگو یک ایدهی عجیبوغریب اما خلاقانه برای غلبه بر تعلل خود ابداع کرد. او همهی لباسهای خود را جمعآوری و آنها را در یک صندوق بزرگ قفل کرد! بهاینترتیب چیزی برای پوشیدن نداشت جز یک شال بزرگ. درنتیجهی این ایده او نمی توانست با این سر و وضع بیرون برود و باید ناچارا در اتاق خود میماند تا کتابش را قبل از زمان ضربالاجل به پایان برساند.ویکتور هوگو در زمستان همان سال توانست کتاب گوژپشت نوتردام را دو هفته قبل از شروع سال ۱۸۳۱ چاپ کند. در این مقاله با ارائه ۳ استراتژی برای غلبه کردن بر تعلل و آکراسیا با شما هستیم.
اثر آکراسیا چیست؟
انسانها در تمام ادوار دچار افت عدم تمرکز بودهاند. حتی مشاهیر پرکاری مثل ویکتور هوگو هم از حواسپرتیها و عدم توجه و تمرکز در امان نبوده است. این مسئله از زمانهای دور هم وجود داشته است به طوریکه فلاسفه یونان باستان مانند سقراط و ارسطو کلمهای را برای این رفتار به کار بردند و این کلمه آکراسیا است.
درواقع آکراسیا حالتی از انسان است که برخلاف آنچه که میداند درست نیست، رفتار میکند. زمانهایی که یک کار را انجام میدهید درحالیکه کاملاً واقف هستید که ان کار صحیح نیست و باید کار دیگری انجام دهید، شما دچار آکراسیا شدهاید.
به نظر شما چرا ویکتور هوگو با اینکه قول داده بود کتاب بنویسد اما آن را ماهها به تأخیر انداخت؟ چرا ما برای دستیابی به اهداف برنامهریزی و ضربالاجل زمانی هم مشخص میکنیم اما قادر به انجام تعهدات برنامه خود نیستیم؟ در ادامه به این سؤالات پاسخ خواهیم داد.
معرفی انواع تعلل یا اکراسیا
برخی از صاحبنظران اهمالکاری را به دودسته ی اصلی تقسیم میکنند: تعلل کنندگان منفعل و تعلل کنندگان فعال
اهمالکاران منفعل: کارها و وظایف را به تأخیر میاندازند چون در تصمیمگیری و اجرای آن مشکل دارند
اهمالکاران فعال: کار را به صورتی هدفمند به تعویق میاندازند چون کار تحتفشار و دارای ضربالاجل به آنها احساس انگیزه میدهد.
برخی دیگر از روان شناسان دستهی زیر را در گروهبندی اهمالکاران ذکر میکنند:
کمالگرا:کارهای خود را به دلیل ترس از عدم توانایی خوب کار به تأخیر میاندازند.
رویا پرداز: به دلیل نبود مهارت توجه به جزییات و واقعیتها، کار را به تعویق میاندازند.
مخالفت کننده: به برنامه زمانی تعیینشده معتقد نیست به همین دلیل کار را کنار میگذارد.
نگران: دلیل به تأخیر انداختن کارها توسط این افراد، ترس از تغییر و از دست دادن راحتی خود است.
بحرانساز: انها هم به کار کردن تحتفشار ضربالاجل علاقهمند است.
افراطگر: بیشازحد کار میکند اما با پیدا کردن زمان برای شروع کار مسئله دارد.
مقایسه افراد تعلل گرا با افراد غیر تعلل گرا
افرادی که غیر تعلل کننده هستند بهسادگی بر انجام کاری که باید انجام دهند تمرکز میکنند. آنها دارای هویت شخصی قدرتمندی هستند و کمتر نگران چیزی میشوند. روانشناسان به این قدرت را عزت اجتماعی مینامند.
روانشناسی به نام پیرس استیل عنوان میکند که افرادی که کار خود را به تأخیر نمیاندازند دارای خصوصیات شخصیتی ممتازی هستند و آنها به وظیفهشناسی معروف هستند. افراد دارای ویژگی وظیفهشناسی بالا در بقیه زمینهای رشد شخصی مانند نظم و انظباط، اراده، پشتکار و مسئولیتپذیری در سطح بالایی قرار دارند.
رابطه افسردگی تعلل کردن
جالب است بدانید که تعلل یکی از علائم شایع افسردگی است. افرادی که به افسردگی مبتلا هستند در اجرای برنامهریزی خود موفق نیستند و فاقد اعتمادبهنفس و عزتنفس هستند. عموم این افراد دچار یک باور تاریک تحت عنوان «چه فایدهای دارد» می شوند و یک شیوهی درمانی مشهور به فعالسازی رفتاری وجود دارد که طبق آن برنامههای لذت بخشی به فرد مبتلا به افسردگی واهمالکاری داده میشود که طی آن فرد به برنامه عمل میکند و قسمتهای از مشکلات مربوط به اعتمادبهنفس او مرتفع نمیگردد.
چرا آکراسیا بر زندگی ما مسلط است و ما دچار تعلل هستیم؟
وقتیکه برای دستیابی به اهداف خود مانند نوشتن یک کتاب و یا گرفتن یک مدرک زبان جدید برنامهریزی میکنید.شما در حال تجسم زندگی خود در آینده هستید و به کیفیت آینده خود فکر میکنید. سیستم مغزی شما بسیار راحت میتواند ارزش انجام اقدامات اکنون شما با منافع بلندمدت را درک کند. اما زمانی که وقت تصمیمگیری و اقدام فرا میرسد، شما دیگر برای آینده خود برنامهریزی نمیکنید و شما فقط در این لحظه حال هستید و سیستم مغزی شما به فکر زمان حال است!
انسان ها فقط لذتهای نقد و فوری را دوست دارد، نه پاداشهای آینده را! به همین دلیل هم هست که زمانی که در تختخواب هستید، انگیزهی بالایی برای تغییرات بزرگ در خودتان احساس میکنید.
اما صبح روزبعد که بیدار میشوید و از تختخواب پایین میایید، باز خود را در زندان شیوههای قبلی خود اسیر میبینید. مغز شما به اهداف آینده، تا زمانی ارزش قائل است که در همان آینده باشند. اما زمانی که نوبت به اکنون یا حال میرسد، فقط به لذات و پاداشهای آنی بها میدهد.
این مسئله باعث میشود که ما بدانیم به تعویق انداخت لذتهای آنی و کوتاهمدت، باعث موفقیتهای پایدار و بلندمدت آینده میشود. مقاومت در مقابل وسوسهی به تعویق انداختن لذتهای آنی برای دستیابی به پاداشهای بلندمدت آینده ، پل رسیدن ما از «آنچه اکنون هستیم» به «آنچه میخواهیم» بشویم است.
معرفی ۳ استراتژی قدرتمند برای شکست دادن آکراسیا و تعلل
۱. استراتژی اول: جهتدهی اقدامات آینده با ایجاد تعهد
زمانی که ویکتور هوگو لباسهای خود را در یک صندوق گذاشت و در آن را قفل کرد تا برنوشتن کتاب خود تمرکز کند، در حقیقت در حال ایجاد شرایطی بود که رواشناسان به آن «ایجاد تعهد» میگویند.
ایجاد تعهد یک انتخاب است که شما در زمان حال انجام میدهید تا رفتارهای شما را در آینده کنترل کند. این روش بسیار کارآمد است. در عصر جدید یکی از روشهای ایجاد تعهد این است که در هنگام کار، گوشی هوشمند خود را در حالت بیصدا و دور از دسترس خود قرار دهیم.
ایجاد تعهد برای کنترل رفتارهای آینده و مقید کردن شما برای انجام کار و دور کردن شما از عوامل حواسپرتی و تعلل زا است.
روشهای زیادی برای ایجاد تعهد است. بهعنوانمثال برای کاهش پرخوری، مواد غذایی خود را برخلاف همیشه که کلی و انبوه تهیه میکردید، روز به روز و با حجم کم خریداری کنید. یا اگر عادت به خرید افراطی یا ولخرجی دارید سعی کنید پولهای خود را در یک کارت که رمز آن را ندارید ذخیره و آن را در دسترس خود نگذارید. بهاینترتیب اسیر وسوسههای خرید بیمارگونه نخواهید شد!
شرایط متفاوت است اما پیام استراتژی ایجاد تعهد یکسان است. ایجاد تعهد قادر است اقدامات آینده شما را جهتدهی کند. قبل از اینکه به اراده خود متوسل شوید روشهای را برای جهتدهی خودکار رفتارهای خود پیدا کنید. معمار اقدامات و رفتارهای خود باشید نه بردهی آن!
۲. استراتژی دوم: کاهش موانع شروع
در تعلل یا اکراسیا، احساس سرخوردگی و گناه بیشتر از احساس خستگی در حین انجام کار است. پس چرا ما همچنان در حال تعلل هستیم؟
پاسخ این است که قسمت سخت داستان، حین کار نیست بلکه در شروع کردن آن است. حتماً پارها این حقیقت را شنیدهاید که «سختترین قدم، قدم اول است»
یک نیروی اصطکاکی که از شروع کار ممانعت میکند در قسمت شروع کار وجود دارد. هر زمان که شما یک کار را شروع میکنید، انجام آن برای شما بسیار راحت میشود. تمام سختی کار در شروع کردن آن است. بنابراین زمانی که قصد دارید یک عادت جدید در خود ایجاد کنید، بهجای اینکه نگران این باشید که موفق میشوید یا خیر، باید تمرکز و توجه شما بر عادت شروع کار را باشد تا این عادت ملکهی ذهن شما شود.
باید بهطور دائم و مستمر اندازهی عادتها را کوچک و کوچکتر کنید تا جایی که شروع کردن آن کار یا عادت سخت نباشد. تمام انرژی خود را تجمیع کنید تا یک مسیر نورونی جدید در مغر خود بسازید و بهاینترتیب قدرت بالایی در شروع کارها به دست آورید. واقعیت این است که مهارت و قدرت بالا در شروع کردن کارها را میتوان کسب کرد و پس از مدتی شروع آن کار برای شما بسیار راحت میشود. یادتان نرود که سختترین قسمت کار، شروع کردن آن است.
۳. استراتژی سوم: مقاصد اجرایی
مقصد اجرایی به معنای تصمیم برای اجرای رفتاری مشخص در بازه ی زمانی معین در آینده است. بهعنوانمثال یک مقصد اجرایی را ذکر میکنیم:
من در تاریخ ۱۰/۳/۱۴۰۱ در ساعت ۸ در پارک ملت، ۳۰ دقیقه ورزش میکنم.
هزاران مقاله و پژوهش وجود دارد که مقاصد اجرایی در همهی رشتهها و زمینهها کاربردپذیر است.
معادله بسیار ساده است! کارهایی که برای انها در اینده برنامه ریزی و زمان بندی مشخصی انجام می شود قابلیت بالایی در محقق شدن دارند. درواقع مقاصد اجرایی شانس چند برابری برای تحقق دارند و این اثر جادویی استراتژِی سوم است.
پیروزی بر اکراسیا و تعلل
همانطور که گفتیم مغر انسان پاداشها و لذتهای نقد، آنی و کوتاهمدت را به پاداشهای آینده و بلندمدت ترجیح میدهد. این امر به علت پیامد روش عملکرد مغری ماست. برای پذیرش این تمایل ذاتی، ما مجبوریم بهطور دائم استراتژیهای گاها مضحکی را اجرا کنیم تا قادر باشیم کارهایمان را در زمان مقرر انجام دهیم. درست مانند ویکتور هوگو که لباسهای خود را در صندوق، قفل کرد تا بتواند ایجاد تعهد کند و تا قبل از ضربالاجل کتابش را به پایان برساند. اما این استراتژیها حتی مضحک و خندهدار ارزشش را دارد. با خودتان فکر کنید که برای پیروزی بر تعلل یا اکراسیا چه روشهایی را میتوانید اجرا کنید؟
ارسطو فیلسوف مشهور یونانی کلمهی انکراسیا را در نقطه ی مقابل اکراسیا بهکاربرده است. اکراسیا به معنای «گرایش ما به قربانی اهمالکاری شدن» است و انکراسیا به معنای «تسلط بر نفس» است. همانطور که در سه استراتژی گفتیم ایجاد تعهد، کاهش موانع شروع و مقاصد اجرایی از سلاحهای اصلی برای پیروزی بر اکراسیا یا تعلل است.
سخن پایانی
وقتیکه برای دستیابی به اهداف خود مانند نوشتن یک کتاب و یا گرفتن یک مدرک زبان جدید برنامهریزی میکنید.شما در حال تجسم زندگی خود در آینده هستید و به کیفیت آینده خود فکر میکنید. سیستم مغری شما بسیار راحت میتواند ارزش انجام اقدامات اکنون شما با منافع بلندمدت را درک کند. اما زمانی که وقت تصمیمگیری و اقدام فرا میرسد، شما دیگر برای آینده خود برنامهریزی نمیکنید و شما فقط در این لحظه حال هستید و سیستم مغزی شما به فکر زمان حال است!
در این مقاله به بررسی مبحث تعلل یا اکراسیا پرداختیم. در ابتدای مقاله این مسئلهی مهم را تعریف و تشریح کردیم و در ادامهی مقاله سه استراتژیِ قدرتمند برای غلبه بر این آفت را بازگو کردیم. از اینکه تا انتهای مقاله با ما همراه بودهاید از شما تشکر میکنیم. لطفاً نظر و تجربه خود را در مورد اکراسیا را با آژانس دیجیتال مارکتینگ ای تی هما به اشتراک بگذارید.