یکی از آفتهای بزرگ انسان، توهم خودبزرگبینی است. افراد خودبزرگبین یا خودبرتربین زیادی در اطراف همهی ما وجود دارند. این افراد خودشان را علامه دهر میدانند و تصور میکنند تمام حرفهایشان درست و صحیح است و هر آنچه دیگران میگویند، در تائید حرف آنهاست. خطاهای شناختی موجب میشود تا ما تصمیمات صحیحی را اتخاذ نکنیم و این مورد تأثیری سرنوشتساز بر کسبوکار و زندگی ما دارد. در این مقاله به بررسی ۱۲ خطای شناختی مرسوم که بر تصمیمگیری روزانه ما تأثیرگذار هستند، میپردازیم. پس تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.
خطاهای شناختی چیست؟
خطای نظاممند در تفکر، خطای شناختی است. درواقع خطاهای شناختی عموماً یک اکتشاف دارند که میتوان به آن نوعی میانبر ذهنی گفت. کشف، اجازهی تفکر و تحلیل بیشتر را از ما سلب میکند. اکتشاف آنی، ریشه اصلی بسیاری از خطاهای شناختی است. در ادامه به بررسی این خطاهای شناختی رایج میپردازیم.
خطاهای شناختی رایج
۱- اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect)
اثر دانینگ ـ کروگر (Dunning-Kruger Effect) به شرایطی اشاره دارد که در آن، افراد میزان علم و پتانسیل خود را بیشتر از میزان حقیقی ارزیابی میکنند. انسانهای هوشمند و با دانش، بهطورکلی در مورد ندانستههای خود صادق و فروتن هستند. این افراد عموماً نظر قاطع و با اطمینانی در مورد موضوعات مختلف نمیدهند. آنها مصداق بارز ضربالمثل «درخت هرچه پربارتر، افتادهتر» هستند.
از طرف دیگر، زمانی که ما در مورد مبحثی علم کافی نداریم، به نظرمان مسئله ساده است، پس با این تصور، فکر میکنیم که درک آن برای ما خیلی راحت است و با اطمینان و قاطعیت در مورد آن اظهارنظر میکنیم.
۲- سوگیری تأییدی
شما باید بهطور مداوم مواظب سوگیری تأییدی (Confirmation Bias) باشید. همهی ما دوست داریم که دیگران علم و باورهای ما را تائید کنند. ما سعی میکنیم در زمان تحقیق، منابعی پیدا کنیم که باورهای ما را تائید کنند. به همین علت شما هنگام مواجهه با بیش از یک «سو»، باید بهطور آگاهانه و هوشمندانه هر دو سوی مسئله را مورد تحلیل و بررسی قرار دهید. یادتان نرود که انسانها از نظر شناختی تنبل هستند و اساساً بهسختی ساختار علمی و روش تفکر خود را تغییر میدهند.
۳- خود خدمت گرایی (self-serving)
زمانی که شما یک نمره پایین در ارزیابی شغلی میگیرید، به نظر شما رئیس مقصر است؛ اما زمانی که پاداش و تشویق میگیرید، نتیجهی تلاش و کوشش خودتان است! اگر اینطور فکر میکنید. به شما تبریک عرض میکنیم! شما دارای خطای شناختی خود خدمت گرایی (self-serving) هستید. در این نوع خطای شناختی، ما تمایل داریم که عامل موفقیتها را خودمان بدانیم و علت شکستها را به دیگران نسبت بدهیم.
۴- سوگیری پسنگری (Hindsight Bias)
برخی از ما زمانی که یک مفهوم را درک و به دانشمان اضافه میکنیم، یادمان میرود که در گذشته، فاقد این دانش بودیم؛ بنابراین فکر میکنیم که دیگران هم هر آنچه ما میدانیم را میدانند! این نفرین آگاهی است.
سوگیری پسنگری (Hindsight Bias) نیز بهنوعی در دانش ریشه دارد. زمانی که از رویدادی خاص و اطلاعات آن اطلاع مییابیم، تصور میکنیم که وقوع آن باید برای ما قابل پیشبینی باشد: «باید میدونستم که اینطوری میشه»
۵- خطای شناختی خوشبینی و بدبینی
اسم این نوع خطا بهاندازهی کافی گویای آن است. وقتی حالمان خوب است و ایام به کام ماست، در پیشبینی نتایج مثبت بیشازحد خوشبین میشویم. زمانی که اوضاع خوب نیست و ناراحت هستیم. به همهی جهان با دید منفی و بدبینانه نگاه میکنیم. باید حواستان باشد که در دو مورد، منطق شما دچار اختلال میشود و درنتیجه بر تصمیمهای شما تأثیری منفی خواهد گذاشت.
۶- هزینه هدررفته (Sunk Cost)
بسیاری از افراد معتقد هستند که باید در ازای هر کار یا سرمایهگذاری باید سود یا درآمدی را کسب کنند؛ اما این باور همیشه صحیح نیست. گاهی مواقع ما در قبال کار یا سرمایهگذاری خود چیزی را به دست نمیآوریم. هزینهی هدر رفته (Sunk Cost) چیزی است که دیگر جبران نمیشود. این چیز حس منفی به ما میدهد و در نتیجه برای غلبه بر این احساس ناخوشایند، به صورتی غیرمنطقی، تلاش میکنیم تا هزینههای خود را پس بگیریم؛ اما هزینه هدر رفته، از دست رفته است و دیگر قادر نیستید آن را پس بگیرید. قماربازها این شرایط را بسیار تجربه کردهاند.
۷- منفی نگری
خطای منفی نگری شباهت زیادی با خطای بدبینی دارد؛ اما یک تفاوت مهم و ظریفی با خطای بدبینی دارد. این خطای شناختی هم مثل خطای هزینهی در رفته، ریشه در نفرت ما از شکست دارد. همه ما شیفته ی برنده شدن هستیم، اما ده برابر آن از باخت و شکست نفرت بیزار هستیم. پس در زمان تصمیمگیری، بهطورکلی به خروجیهای مثبت یا منفی متمرکز هستیم. این خطا زمانی روی میدهد که تأثیر نتایج منفی را مهمتر از نتایج مثبت ارزیابی کنیم.
۸- فروپاشی انگاری (Declinism)
خطای فروپاشی انگاری (Declinism) موجب میشود که صرفنظر از شرایط جاری حقیقی، آینده را دردناکتر از گذشته و رو به انحطاط ببینیم. در بین ما ایرانیها این خطا بسیار رایج است و ما با افراد زیادی روبرو میشویم که دائماً در حال پیشبینیهای ناامیدانه و تاریک از آینده هستند. این خطای شناختی، ریشه در بیعلاقگی انسان نسبت به تغییر دارد. انسانها از ناشناختهها ترس دارد و بیزار است. کنار آمدن با دنیایی که نسبت به آن شناخت داریم، راحتتر است. زمانی که پدیدهها تغییر میکنند، ما مجبوریم تفکر خود را نسبت به آنها تغییر دهیم و چون از نظر شناختی تنبل هستیم در مقابل این تغییر مقاومت میکنیم.
۹- خطای پسزدگی (Backfire Effect)
زمانی که اعتقاد به یک باور، حتی پس از نقض آن، محکمتر میشود، خطای پسزدگی (Backfire Effect) روی میدهد. اساساً ما دوست نداریم که باور و عقیدهمان به چالش کشیده و یا نقش شود؛ چون آن را یک شکست تلقی میکنیم. پس با پافشاری، بر صحیح بودن عقایدمان تأکید میکنیم.
۱۰- خطای بنیادی برچسب زدن
خطای بنیادی برچسب زدن یا اسناد (Fundamental Attribution Error) به خطای شناختی خود خدمت گرایی شباهت دارد. تنها تفاوت در این است که جای مقصر عوض میشود. در این خطا ما گرایش داریم که دلیل شکستهای خود را عوامل زمینهای بدانیم (خطای خودخدمت گرایی)، اما شکستها و اشتباهات دیگران را به ویژگی های شخصیشان نسبت بدهیم.
امکان دارد این خطا از راهحل دم دست (که خودش یک خطای شناختی است) سرچشمه بگیرد. نمونه مرسوم این خطا در ایران، قضاوت در مورد رانندگی دیگران، مخصوصاً خانمهاست:
فرض کنید شما پشت یک خودرو در حال حرکت هستید. خودرو جلوی شما مدام سرعتش را تغییر میدهد. وقتیکه در حال تلاش برای سبقت گرفتن از این راننده بیاحتیاط هستید، مشاهده میکنید که راننده آن خودرو، خانم است. سریع برچسب زدن را شروع میکنید: زن است دیگر؛ رانندگیاش بهتر از این نمیتواند باشد!
اما شما احتمالاً نمیدانید که در ماشین آن خانم، ۳ کودک در حال شیطنت هستند و آن خانم را کلافه کردهاند. خانم تقلا میکند تا سریعتر و بهموقع بچههایش را به مدرسه برساند. اگر ما جای آن خانم بودیم، علت رانندگی مان را شرایط موجود می دانستیم؛ اما حالا، آن خانم را مقصر صد در صد اینطور رانندگی کردن میدانیم.
۱۱- جانب گرایی درونگروهی (In-Group Bias)
نتیجهی خطای خود خدمت گرایی و برچسب زدن موجب میشود که ما دائماً از خودمان طرفداری کنیم. خطای جانب گرایی درونگروهی (In-Group Bias) موجب میشود تا ما به صورتی بی انصافانه از کسانی که خود و آنها را از یک گروه میدانیم، طرفداری کنیم. شاید فکر کنید که شما انسان منطقی و عادلی هستید اما باید بدانید که اکثر افراد دارای این خطا هستند.
۱۲- خطای شناختی اثر بارنوم (Barnum Effect)
برای فهم بهتر خطای شناختی اثر بارنوم (Barnum Effect) یا فورد باید یادآوری کنیم که ما انسانها چیزهای آشنا را دوست داریم. در دنیایی ناشناخته، ما راهی مشخص برای دنبال کردن نداریم و باید برای درک محیط جدید سختتر و بیشتر تفکر کنیم. زمانی هم که در این پروسه با کمبود دادهها مواجهه میشویم، برای تائید هر چیز که خودمان میخواهیم، از دانستهها و علم خود استفاده میکنیم؛ درواقع این روشی است که ذهن ما برای تائید کردن باورهای موجود ما استفاده میکند. بهاینترتیب ما دادههای مبهم و ناشناخته را به فرم و شکلی که خودمان دوست داریم تحلیل میکنیم.
انسانها بر اساساً طبیعت خودمحور خود و گرایش به الگوهای ساده، در هنگام بررسی اطلاعات گنگ، آنچه را که برایش معنادار است را حفظ و از بقیه اطلاعات چشمپوشی میکند. درواقع انسانها تمایل دارند دادهها و الگوها را با پیشفرضهای ذهنی خود هماهنگ کنند.
اثر بارنوم یک خطای شناختی است که در آن فرد تمایل دارد توصیفهای مبهم را جوری بپذیرد که گویی در مورد او صدق میکند. نمونهی این خطا، میل به پذیرش دادههای کلی و مبهم فالگیر هاست! طوری که ما فکر میکنیم که فالگیر مشخصاً در مورد ما حرف میزند.
نتیجهگیری کشفی (اکتشافی) چیز خوبی است و موجب میشود که ما دچار خستگی تصمیمگیری نشویم؛ ولی بعضی از این کشفها، موجب مختل شدن سیستم قضاوت منطقی ما میشود. یادتان نرود که ما در طول شبانه رو تصمیمها زیادی اتخاذ میکنیم که برخی از آنها بسیار مهم و حیاتی هستند، شما این تصمیمات را نباید به روش نتیجه گیری اکتشافی بگیرد.
سخن پایانی
خطاهای شناختی موجب میشود تا ما تصمیمات صحیحی را اتخاذ نکنیم و این مورد تأثیری سرنوشتساز بر کسبوکار و زندگی ما دارد. در این مقاله به بررسی ۱۲ خطای شناختی مرسوم که بر تصمیمگیری روزانه ما تأثیرگذار هستند پرداختیم. این خطاهای شناختی عبارتاند از:
خطای شناختی اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect)، خطای شناختی خود خدمت گرایی (self-serving)، خطای شناختی سوگیری پسنگری (Hindsight Bias)، خطای شناختی خوشبینی و بدبینی، خطای شناختی هزینه هدررفته (Sunk Cost)، خطای شناختی منفی نگری، خطای شناختی فروپاشی انگاری (Declinism)، خطای شناختی پسزدگی (Backfire Effect)، خطای شناختی بنیادی برچسب زدن یا اسناد (Fundamental Attribution Error)، خطای، شناختی جانب گرایی درونگروهی (In-Group Bias)
و خطای شناختی اثر بارنوم (Barnum Effect).
امیدواریم که توانسته باشیم نگرشی جدید در مورد خطاهای شناختی به شما انتقال داده باشیم. از اینکه تا انتهای مقاله با ما همراه بودهاید از شما تشکر میکنیم. لطفاً نظرات و تجربیات خود را در مورد موضوع مقاله با آژانس دیجیتال مارکتینگ آی تی هما به اشتراک بگذارید.