شاید این روزها کلمه ی تفکر سیستمی(Systematic thinkin) را زیاد شنیده باشید و به همین دلیل مشتاق شده اید تا در مورد این مفهوم اطلاعات بیشتری کسب کنید. مقاله ی پیش رو یک مقاله متفاوت از تفکر سیستمی است ما در این مقاله نظرات و ایده های دیگران را به شما انتقال نمی دهیم و با دیدی متفاوت و جدید به بررسی و شرح این مفهوم می پردازیم.
یکی از بزرگترین آفات جامعه ی ما، دید سطحی نگر و کوتاه مدت به مسائل پیرامون است. راه حل این مشکل تفکر سیستمی است. تفکر سیستمی موجب می شود تا ما با دیدی جامع تر و عمیق تر به مسائل زندگی نگاه کنیم. تفکر سیستمی فقط در سازمان های بزرگ کاربرد ندارد بلکه در کسب و کارهای شخصی و کوچک شما و همچنین در محیط خانواده نیز کاربردپذیر است.
در تفکر سیستمی شما باید به جزییات حساسیت بالایی داشته باشید و تفاوت دیدگاهها و انتقادات را بیشتر از قبل مدنظر قرار دهید ولی باید حواستان باشد که درگیر بحث های غیرسازنده نشوید. برای آشنایی بیشتر و دقیقتر تفکر سیستمی این مقاله را تا انتها مطالعه کنید.
تفکر سیستمی یا Systematic thinking چیست؟
به طور کلی تفکر سیستمی، تفکری است که در موقعیت ها و شرایط چالش برانگیز و با در نظر گرفتن تعامل اجزای سیستم توسط آن به حل مسئله می پردازیم.
تفکر سیستمی فقط یک سیستم تحلیلی نیست، وقتی ما مسله ای را تحلیل می کنیم، در واقع به بررسی هر جز به صورت جداگانه می پردازیم اما در تفکر سیستمی ما به دنبال بررسی تعامل هر جز با اجزای دیگر هستیم. به بیانی دیگر اگر بخواهیم تعریفی ساده تر از تفکر سیستمی ارایه دهیم، باید بگوییم که تفکر سیستمی داشتن دید بلند مدت است و هنگامی که یک مدیر یک تصمیم بر مبنای تفکر سیستمی می گیرد در واقع اگاه است که این تصمیم چه تاثیراتی بر هر جز خواهد داشت. طبق این تعریف در تفکر سیستمی با کلی نگری مواجه هستیم و بطور یکپارچه و منسجم به مسایل توجه می کنیم.
البته باید توجه کنید که در اینجا منظورمان از کلی نگری صرف نظر و عدم توجه به جزییات نیست بلکه منظورمان پیوند بین جزنگری و کل نگری است.
هیچ عامل بیرونی موجب ایجاد باگ و مشکل در سیستم نمی شود و اگر یکی از اجزای سیستم درست کار نکند امکان مختل شدن کل سیستم وجود دارد. بنابراین اگر هر یک از اجزا فقط به منافع خودش فکر کند منافع کلی و مشترک سیستم به خطر میفتد. تفکر سیستمی بر اساس منطق استوار است بنابراین بر اساس ارقام و اعداد بررسی می شود.
وقتی اجزایی با یکدیگر در تعامل هستند ما با یک سیستم سروکار داریم، ما در تفکر سیستمی توجه و دقت بالایی بر روابط و تعامل اجزا داریم. در تفکر سیستمی ما در ابتدا به ذهن خود مراجعه می کنیم و پس از ان به سراغ مشاهده می رویم.
تفکر سیستمی به زبان ساده
در قسمت قبل از مقاله به تعریفی علمی از تفکر سیستمی اشاره کردیم، اما اگر بخواهیم به صورت ساده این مفهوم را شرح دهیم باید بگوییم که تفکر سیستمی منحر به یک فرد یا گروه خاصی نیست و هر فرد که تمایل به درک بهتر رویدادها و اتفاقات محیط پیرامون خود داشته باشد، باید ان را یاد بگیرد، چون که بر تصمیمات فرد تاثیر مستقیمی دارد. فردی که دارای تفکر سیستمی است از تعصبات بی جا و دید سطحی نگر تا حد زیادی دور است چون این فرد یاد گرفته و عادت کرده است که هنگامی که با مسله ای روبرو می شود، تمامی جوانب ان را بررسی و به تک تک تعاملات و روابط اجزا توجه ی خاصی داشته باشد.
در عبارت تفکر سیستمی از کلمه ی سیستم استفاده شده است پس بهتر است در ابتدا سیستم را تعریف کنیم. شاید بعید باشد شما با این کلمه اشنا نباشید اما تعریف اکادمیک سیستم به شرح زیر است:
سیستم، مجموعه ای متشکل از بخش ها یا اجزای متفاوت با یک هدف مشترک است. این بخش ها به صورت منظم در کنار هم قرار گرفته اند و با یکدیرگ تعامل وارتباط دارند.
نظم در سیستم اهمیت ویژه ای دارد و اگر نظم در یک سیستم از بین برود، عملا دیگر سیستمی وجود ندارد.
مبحث حایز اهمین دیگر در سیستم ارتباط و تعامل اجزای سیستم است. زمانی می توانیم یک مجموعه را یک سیستم بدانیم که تمامی اجزای ان در کنار همدیرگ کار خود را به صورت صحیح انجام دهند و هیچ یک از اجزا ار وظایف خود کوتاهی و تمرد نکنند.
در صورتی که این مهم اتفاق نیفتد باید منتظر فروپاشی و شکست سیستم باشیم.
پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که تفکر سیستمی در یاری به تیم ها و سازمان ها برای این مفید است که چگونگی تعامل وارتباطات افراد درون سیستم و نتایج وظایف را قابل درک می کند.
تفکر سیستمی یک مسیر کامل و دقیق برای تحلیل تعامل اجزای سیسام است و شما قادر خواهید توسط ان به پاسخ نهایی برسید. تفکر سیستمی شرح می دهد که چگونه افراد یک گروه قادرند با یگدیرگ تعامل کنند و به اهداف گروهی خود برسند.
هدف از تفکر سیستمی چیست؟
وقتی ما از تفکر سیستمی استفاده می کنیم علاوه بر صرفه جویی در هزینه، منایع و زمان، قادریم تصمیم های کاری هوشمندانه تری بگیریم و نهایتا به اهداف خود برسیم.
سازمان هم یک مجموعه است ولی هنگامی که از تفکر سیستمی در یک سازمان صحبت می کنیم، به این معناست که اجزای ان سازمان با یکدیرگ تعامل و ارتباط دارند در واقع به یکدیرگ وابسته هستند و هر جز کوچک شامل اجزای کوچکتری است.
هدف مهم و اساسی تفکر سیستمی این است که با بررسی تمام اولویت های بخشهای مختلف سازمان از بهم خوردن تعادل سازمان جلوگیری کند؛ بنابراین سیستم هیچ موقع هدف یا هدفهای خود را فراموش نمی کند. به طور دایم تعاملات بخش های مختلف را بهبود می دهد، وقتی که یک مسله یا اتفاق در سیستم ایجاد می شود .تمرکزمان را بر ساختاری که باعت ایجاد این مشکل شده است میگذاریم. زیرا فقط بررسی و توجه کردن به رویداد مسیله را حل نخواهد کرد و با تغییرات در ساختار می توان انتظار رفع مشکل و جلوگیری از تکرار وقوع ان مشکلات را داشت.
تا اینجای مقاله حتما متوجه شده اید که تفکر سیستمی مخصوص گروه خاص و یا شغل ویژه ای نیست. بلکه یک روش مدیریتی است که برای تمام افراد قابل استفاده و پر کاربرد است.
حتی والدین در بحث تربیت فرزندان خود قادرند از تفکر سیستمی استفاده کنید.
به عنوان مثال اگر کارمند یک شرکت بزرگ هستید ، قادر خواهید بود با بهره مندی از تفکر سیستمی مشکلات مجموعه را بهتر درک کنید و حتی می توانید خواسته های خود را به زبانی ساده تر به مدیر و یا رییس خود انتقال دهید.
به این ترتیب به مدیران مجموعه کمک می کند تا میزان درصد خطا را در بررسی های خود کاهش دهند و حتی اگر فردی مقام و یا رده ای ندارد و حتی اگر یک شهروند عادی است نیز می توتند با استفاده از تفکر سیستمی قادر خواهد لود اتفاقات و رویدادات اطراف خود بهتر تحلیل کند . پس همه ی افراد می توانند از آن بهره برداری کنند.
تفکر سیستمی در چه بخش هایی می تواند کاربرد داشته باشد؟
در این بخش به شما توضیح خواهیم داد که تفکر سیستمی در قسمت های مختلف و شرایط گوناگون قادر است مشکلات ما را حل کند.
در ادامه با کاربردهای مهم و جالب تفکر سیستمی آشنایی پیدا خواهید کرد.
تفکر سیستمی در سازمان
تفکر سیستمی در سازمان موجب می شود تا ما با نگاه تک بعدی ( جزیی نگر یا کلی نگر) خداحافظی کنیم و اثرات و نتایج هر فرایندی را زیر ذره بین قرار دهیم.
تفکر سیستمی نقطه ی مقابل تفکر فردی است و قادر است به تمام افراد سازمان فراخوان همکاری بزند. همانطورکه در قبلذبه ان اشاره شد ساختار سیستم به صورتی است که بخش های مختلف آن در تعامل و ارتباط با یکدیگر هتسند و برای نیل به یک هدف مشترک با همدیرگ به فعالیت مشغول هستند. این نکته به این معنا نیست که بخش ها باید حتما در تفاهم کامل و ایده عالی با یکدیگر باشند، بلکه منظور این است رسیدن به هدف مشترک با وجود تمام تفاوت ها مهمترین رسالت سیستم است.
تفکر سیستمی در مدیریت
تفکر سیستمی کمک حایز اهمیتی به مدیریرت بحران می کند، طبق این مطلب ، به مدیران کمک می کند که به اتفاقات و بحرانها پیش امده توجه زیادی نکنند و تمرکز اصلی هخود را ساختار و و قایع را در تعامل با یکدیگر تحلیل کنند. این طرز تفکر به مدیریت کمک می کند تا درک و بینش دقیقی از منشا بحران به دست اورد و طبق ان با تغییر در ساختار به رفع موانع و بحران بپردازد.
عموما مدیران وقتی با یک بحران روبرو می شوند آن را به چند جز کوچکتر تقسیم می کنند به صورتی که بتوان بصورت مجزا هر بخش را مدیریت کرد و بهترین روش حل مسیله را انتخاب می کنند.
کسی که از این روش استفاده می کند، در حقیقت مسئول مدیریت عمومی بوده است و بایستی قدرت حل مسائل کلان را در خود داشته باشد و پس از ان مسولیت بپذیرد.
تفکر سیستمی در خانواده
به طور کلی خانواده ای دارای معیارهای سلامتی همه جانبه است که اعضای ان با وجود تمامی تفاوت ها و اختلاف نظرها با یکدیگر در تعامل و ارتباط بوده و دارای مهارت ارتباط موثر باشند.
افراد زیادی را دیده ایم که در سطح جامعه جایگاه والایی دارند اما در خانواده خود عملکرد خوبی ندارند چون جایگاه اجتماعی بر روابط خانوادگی تاثیر بالایی ندارد.
خانواده را نیز می توان تحت عنوان سیستم در نظر گرفت چون رفتار اعضای ان بر روی رفتار دیگران تاثیر گذار است.
پس برای بهبود کانون خانواده تمامی اعضا باید تلاش کنند تا تعامل و ارتباطات موثرتری بین اعضا به وجود آید.
رفتار ما از نوع تفکرشن نشات می گیرد. بنابراین با تفکر سیستمی قادر خواهیم بود رفتار سیستمی را در خانواده ی خود ظاهر کنیم و هنگامی که چالشی در کانون خانواده پیش میآید
با دیدی جامع و علت و معلولی آن را بررسی کنیم. اساسا باید کاری کرد که آن چالش برای بار دوم تکرار نشود و با ریشه یابی ان قدر خواهیم بود این کار را انجام دهیم.
تفکر سیستمی در زندگی روزمره
این نوع تفکر ب این معناست که قبل از انجام هر کار به تبعات و نتایج ان در اینده فکر کنیم و پس از بررسی ان تصمیم را عملی کنیم. به طور کلی تفکر سیستمی تمام طرز فکر ما را تغییر می دهد و این تفکر در بسیاری از کشورهای دنیا به مردم آموزش داده می شود.
این نوع تفکر حتی پس از ایجاد مشکل هم دارای کاربرد است و توسط ان قادر خواهیم بود بسیاری از مشکلات را حل کنیم. به بیانی دیگر می توان اینطور گفت گه دید بلند مدتی که به واسطه ی تفکر سیستمی در ما ایجاد می شودبه ما یاری خواهد کرد تا به این آگاهی عمیق برسیم که هر تصمیم ما چه تاتیری بر بخش های مختلف می گذارد.
تفکر سیستمی باعث می شود که تصمیمات دقیق و عاقلانه ای بگیریم .هنگامی که فرزندان ما هنوز به جامعه ورود نکرده اند با انتقال تفکر سیستمی به آنان، در واقع ما داریم انها را برای رویایی با مشکلات و دوراهی های تصمیماتی سرنوشت ساز مجهز می کنیم تا بهترین تصمیمات را بر اساس تفکر سیستمی بگیرند.
با آموزش صحیح تفکر سیستمی، قادر خواهیم بود در زندگی شخصی نیز از ن بهره مند شویم.
جامعه ای که ما در ان زندگی میکنیم قسمتی از یک سیستم بزرگتر یعنی شهر یا کشور است.
بزرگترین سیستمی که آن را می شناسیم محیط زیست طبیعی ما است. بنابرااین یک تفکر سیستمی صحیح قادر است تاثیرات مثبتی بر تمام زوایا و خفایای زندگی روزمره ما بگذارد.
اصول تفکر سیستمی چیست؟
هنگامی که ما به موضوعات مختلف به شکل یک سیستم می نگریم، در حقیقت دارای تفکر سیستمی هستیم. در این بخش از مقاله قصد داریم اصول تفکر سیستمی را برای شما همراهان عزیز شرح دهیم.
- هنگامی که بخشی از سیستم دچار مشکل می شود، بخش های دیگر هم از روند طبیعی کارکرد خود خارج می شوند.
- سیستم یعنی بخش یا اجزایی که برای یک هدف مشترک با یکدیگر در تعامل هستند.
- تحلیل کلی نگر بدون توجه به جز صحیح نیست.
- بر اساس تفکر سیستمی هنگامی که ما از یک سیستم پاسخ صحیحی دریافت می کنیم، میتوانیم نتیجه بگیریم که تعامل بین اجزای سیستم به درستی در حال انجام است. بنابراین نیازی به بررسی تک تک اجزا نیست.
بنابرایت هنگاهی که قصد داریم یک موضوع را بررسی کنیم، قدم هایی که باید برداریم به شرح زیر است:
- قدم اولی که بر می داریم این است که انت موضع زیر مجموعه کدام مجموعه ی بزرگ است
- با توجه به نقشی که در سیستم دارد به بررسی ویژگی های موضوع مورد نظرمان می پردازیم.
آن چیزی که تفکر سیستمی را متمایز می کند این اصل است که علاوه بر بررسی به تعامل اجزای درون سیستم، تعامل اجزا با محیط خراجی هم مورد تحلیب قرار می گیرد.
تفکر سیستمی چه مزایایی دارد؟
هم اینک که به درک مفهوم تفکر سیستمی (Systematic thinking) رسیده اید، در این قسمت به صورت فهرست، به مزایای مهم تفکر سیستمی اشاره می کنیم.
- بر اساس این مدل تفکری، ما قادر خواهیم بود از هر نوع نیروی انسانی با هر میزان مهارت( حتی اگر ماهر و زبده نباشد) در سازمان خود استفاده کنیم و به هدف مشترک برسیم.
- بخش عظیمی از بحران های سازمان مانند بحران رهبری بر سازمان با استفاده از این نوع تفکر قابل حل است.
- تفکر سیستمی موجب رشد بالای سازمان می شود.
- به واسطه ی استفاده از تفکر سیستمی، بسیاری از تفکرات و مفروضات نا کار آمد مربوط به گذشته حذف می شوند.
- دیدگاه مدیران پس از استفاده از این تفکر سیستمی به شدت تغییر می کنبد و مانند مردم عادی فکر نمی کنند.
- تفکر سیستمی باعث یکپارچگی(همسویی) دیدگاه مدیریت و سازمان می شود.
- تفکر سیستمی موجب می شود که هر شکست به چشم یک تجربه تصور شود و به این ترتیب این پیام القا می شود که فعلا دچار یکم اختلال موقت شده ایم و بزودی به جلو حرکت خواهیم کرد.
- بر اساس تفکر سیستمی هر فرد به احتیاج خود به همکارش برای نیل به هدف مشترک پی می برد.
تفکر سیستمی چه معایبی دارد؟
در قسمت قبل در مورد مزایای تفکر سیستمی صحبت کردیم در این قسمت به بررسی نقاط ضعف یا معایب این نوع تفکر می پردازیم:
۱– این تفکر شاید باعث شود که کسی نتواند اشتباهات خود را بپذیرد و دایما به دنبال مقصر باشد و این باعث هرج و مرز در سازمان می شود.
۲- از دیگر معایب تفکر سیستمی این است که در این نوع تفکر ما همیشه با دید علت و معلولی به مسایل نگاه می کنیم و امکان دارد دو رویداد بصورت همزمان اتفاق افتاده باشد و هیچ کدام اتز این رویدادهها علت رویداد دیگر نیست.
تبدیل به عادت کردن تفکر سیستمی
بسیاری از ادمها عادت محور هستند و ایجاد یک تغییر بنیادی و عمیق در نوع تفکرشان کاری بس دشوار و جان فرسا است و اکثر افراد تمایل و اشتیاقی به این کار ندارند و دوست دارند طبق روش های قدیمی خود از ذهن خود بره مند شوند.
شاید شما نیز این را شنیده اید که رفتار از روی یک عادت، دشمن اصلی خلاقیت انسان است و زمانی وضعیت بغرنج می شود که این عادت ها به روش های قدیمی باشد که دیگر نیازهای شما را پاسخگو نیست. پی باید حواسمان جمع باشد تا در تله این عادت های مخرب نیفتیم.
دلیل دیگر عدم تمایل افراد به تفکر سیستمی این است که این تفکر نیازمند دید عمیق و درک بالا است که این می تواند برای مردم سخت باشد که هنگام مشاهده محیط اطراف به روابط و تعاملات اجزا هم فکر کنند. در حقیقت دست کشیدن از نگاه سطحی و بررسی عمیق موضوعات کار ساده ای نیست اما می تواند به یک عادت مثبت برای ذهن ما تبدیل شود.
سخن پایانی
در این مقاله به این درک رسیدیم که جهان یک سیستم بزرگ است و ما نیز اجزای ان هستیم و همه ما بر زندگی هم تاثیر داریم. تفکر سیستمی به گذشته و ساختار موضوع می پردازد و بصورت منطقی به حل مسایل می پردازد.