استراتژی دیجیتال مارکتینگ
این استراتژیها، مجموعه اقداماتی برنامهریزی شده و کاربردی هستند که به شما کمک میکنند تا به اهداف مطلوب کسبوکار خود دست پیدا کنید. در واقع طی یک مجموعه تجزیه و تحلیلهای عمیق و تخصصی در حوزه کاری شما، به راهبردهایی دست مییابیم که بهترین جایگاه بازار رقابتی کسبوکار را به شما اختصاص دهیم. در این حوزه با تحلیل طیف وسیعی از مشتریان، تواناییهای بالقوه، رسانههای فعلی، اقدامات تبلیغاتی انجام شده و نتایج آنها، وضعیت بازار تجارت و همچنین رقبای سرسخت این بازار، به اطلاعاتی دست مییابیم که بر اساس آنها به طراحی برنامهای مدون در جهت پیشرفت و پیشبرد همه جانبه مارکت شما خواهیم پرداخت. بسته به اطلاعات استخراج شده این برنامه میتواند شامل ابزارهایی از جمله بازاریابی مشارکتی، ایمیل مارکتینگ، بازاریابی شبکههای اجتماعی و یا بهینهسازی آنها، بازاریابی محتوا، بهینهسازی موتور جستجو و یا بازاریابی در این حوزه و … باشد.
پس از طراحی و انتخاب استراتژیهای شخصیسازی شده برای کسبوکار شما، قدم به قدم در مسیر پیادهسازی این استراتژیها در کنار شما خواهیم بود تا به بهترین نتیجه ممکن برسید.
امروزه با رشد سریعی که تکنولوژی به خود دیده و همچنین دسترسی بالای عموم به اینترنت و از همه مهمتر شوق و اشتیاق پیدا کردن برای فعالیت در فضای مجازی، سبب به وجود آمدن نوع جدید از بازاریابی در کنار بازاریابی سنتی شده است که آن را دیجیتال مارکتینگ میشناسیم. دیجیتال مارکتینگ به سرعت فاصله خود با بازاریابی سنتی را پر کرده و حتی در رقابت با آن پیشی گرفته است؛ حتی تا آنجا پیش رفته است که اگر امروزه کسبوکاری در فضای دیجیتال و اینترنت حضور نداشته باشد، به موفقیت چشمگیری نخواهد رسید و حتی اعتبار خود را به خطر خواهد انداخت. امروزه بازاریابیهای سنتی نیز از رونق نیفتادهاند اما این نوع بازاریابی تنها برای اعلام حضور و از دست ندادن مشتریان سابق صورت میگیرد و تاثیر چشمگیری بر جذب مخاطبان جدید و ایجاد محبوبیت بیشتر ندارد.
در واقع دیجیتال مارکتینگ، مجموعه برنامهها و فعالیتهای انجام شده از طریق هر دستگاه الکترونیکی متصل به اینترنت است که به جهت آگاهیبخشی نسبت به برند، بهبود روند کسبوکار و فروش بیشتر انجام میشود.
ممکن است استراتژی در وهله اول کلمه ترسناکی به نظر برسد اما میتوان به سادگی آن را اینگونه تعریف کرد: مجموعه فعالیتها و برنامههای متمرکز و قابل دستیابی که شما را به اهداف تعیینشده خواهد رساند. یک استراتژی در هر زمینهای که باشد دارای سه بخش بنیادی است. این سه بخش عبارتند از اینکه شما بتوانید مشکل کسبوکار را تشخیص دهید؛ برنامهای کلی برای مقابله با آن مشکل طرحریزی کنید؛ و اقداماتی هدفمند در جهت به انجام رساندن آن برنامه انجام دهید. در استراتژی مارکتینگ شما برنامهای جامع، قابل سنجش و اندازهگیری، تحلیل و آنالیز و قابل دستیابی برای رسیدن به اهداف کسبوکار خود تعیین میکنید. به واسطه استراتژی بازاریابی شما به تحلیل کلیه اقدامات انجام شده، پتانسیلهای موجود در مجموعه و همچنین موارد نادیده گرفته شده میپردازید و به همین واسطه بهترین مسیر رسیدن به موفقیت را ترسیم خواهید کرد.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ برای تمامی کسبوکارها در هر زمینهای که باشند کارایی دارد اما بسته به نوع کسبوکار شما، اهداف تعیین شده، بازار هدف و مخاطبان شما، نیازهای مخاطب و … متفاوت است. در واقع میتوان گفت هر کسبوکار استراتژی دیجیتال مارکتینگ منحصر به خود را دارد. بنابراین باید طی یک بررسی جامع تمامی فاکتورهای ذکر شده را بررسی کنید و در نهایت به تعیین بهترین پلتفرم و کانال بازاریابی، برنامه محتوایی و … بپردازید. برای مثال هر کانال دیجیتال برای مارکتینگ همه کسبوکارها مناسب نیست؛ اگر شما یک موسسه آموزشی داشته باشید ممکن است هیچ استفاده ای از پینترست نداشته باشید، مگر زمانهایی که قصد به اشتراکگذاری یک اینفوگرافیک جذاب از کسبوکار خود را دارید. اگر نیازهای تبلیغاتی خود را درک نکنید تلاش خود را به هدر دادهاید.
دیجیتال مارکتینگ
امروزه با رشد سریعی که تکنولوژی به خود دیده و همچنین دسترسی بالای عموم به اینترنت و از همه مهمتر شوق و اشتیاق پیدا کردم برای فعالیت در فضای مجازی، سبب به وجود آمدن نوع جدید از بازاریابی در کنار بازاریابی سنتی شده است که آن را دیجیتال مارکتینگ میشناسیم. دیجیتال مارکتینگ به سرعت فاصله خود با بازاریابی سنتی را پر کرده و حتی در رقابت با آن پیشی گرفته است؛ حتی تا آنجا پیش رفته است که اگر امروزه کسبوکاری در فضای دیجیتال و اینترنت حضور نداشته باشد، به موفقیت چشمگیری نخواهد رسید و حتی اعتبار خود را به خطر خواهد انداخت. امروزه بازاریابیهای سنتی نیز از رونق نیفتادهاند اما این نوع بازاریابی تنها برای اعلام حضور و از دست ندادن مشتریان سابق صورت میگیرد و تاثیر چشمگیری بر جذب مخاطبان جدید و ایجاد محبوبیت بیشتر ندارد. در واقع دیجیتال مارکتینگ، مجموعه برنامهها و فعالیتهای انجام شده از طریق هر دستگاه الکترونیکی متصل به اینترنت است که به جهت آگاهیبخشی نسبت به برند، بهبود روند کسبوکار، فروش بیشتر و … انجام میشود.در اشاره به بازاریابی سنتی میتوان به رسانههایی از جمله روزنامهها، تلویزیون، رادیو، مجلات، فروش تلفنی، بیلبوردها و بنرها و … اشاره کرد. روشهای بازاریابی سنتی کاملا تحقیق شده هستند، امتحان خود را پس دادهاند، قابل دستیابی برای مخاطبان محلی هستند و … در نتیجه این نوع بازاریابی هنوز هم طرفدار دارد و مورد استفاده قرار میگیرد. اما در مقابل بازاریابی دیجیتال خلاءهایی که در بازاریابی سنتی وجود دارد را پر میکند. برای مثال بازاریابی دیجیتال امکان تعامل و ارتباط مستقیم با مخاطب را فراهم میکند، هزینههای آن پایینتر بوده و مخاطبان دسترسی بیشتری به فضای تبلیغاتی آن دارند؛ این نوع بازاریابی مرزهای جغرافیایی را محدود کرده و کاملا قابلیت تنظیم و اصلاح مجدد را دارد. بنابراین بر اساس اهداف تعیین شده برای کسبوکار، بودجه مورد نظر برای بازاریابی و همچنین مخاطبان هدف میتوانید استراتژیهایی ترکیبی اتخاذ کرده و از هر دو روش بازاریابی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنید.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ
با توجه به تعریفی که از استراتژی ارائه کردیم، جامعترین تعریفی که میتوان برای استراتژی دیجیتال مارکتینگ ارائه کرد این است که، مجموعه اقدامات برنامهریزی شده در کانالهای بازاریابی دیجیتالی برای رساندن کسبوکار شما به اهداف تعیین شده است. در بازاریابی دیجیتال برای تعیین استراتژی میتوان به تحلیل اقدامات انجام شده و رسانههای تحت اختیار و همچنین نیازسنجی مجموعه پرداخت و با تکیه بر پتانسیلهای موجود و نتایج تحلیل اقدامات انجام شده و برنامهریزی برای نیازهای مجموعه به استراتژیهای نهایی کسبوکار رسید.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ برای تمامی کسبوکارها در هر زمینهای که باشند کارایی دارد اما بسته به نوع کسبوکار شما، اهداف تعیین شده، بازار هدف و مخاطبان شما، نیازهای مخاطب و … متفاوت است. در واقع میتوان گفت هر کسبوکار استراتژی دیجیتال مارکتینگ منحصر به خود را دارد. بنابراین باید طی یک بررسی جامع تمامی فاکتورهای ذکر شده را بررسی کنید و در نهایت به تعیین بهترین پلتفرم و کانال بازاریابی، برنامه محتوایی و … بپردازید. برای مثال هر کانال دیجیتال برای مارکتینگ همه کسبوکارها مناسب نیست؛ اگر شما یک موسسه آموزشی داشته باشید ممکن است هیچ استفاده ای از پینترست نداشته باشید، مگر زمانهایی که قصد به اشتراکگذاری یک اینفوگرافیک جذاب از کسبوکار خود را دارید. اگر نیازهای تبلیغاتی خود را درک نکنید تلاش خود را به هدر دادهاید.
Strategies VS Tactics
علیرغم اینکه در بسیاری از موارد استراتژی و تاکتیک به جای هم بکار میرود اما باید توجه داشته باشیم که این دو اصطلاح کاملا متفاوت هستند. استراتژی، مجموعهای از برنامههایی است که به شما کمک میکند تا به اهداف تعیین شده برسید اما تاکتیکها مجموعه اقداماتی است که برای پیشبرد استراتژیها یا برنامهها و رساندن شما به اهدافتان انجام میگیرند. در واقع تاکتیک گامهای مشخصی است که برای پیادهسازی استراتژیهای خود برمیدارید. برای مثال ممکن است شما کمپینی در توییتر راهاندازی کنید تا از این طریق به جذب مخاطب در این کانال بازاریابی بپردازید. در این صورت این کمپین، تاکتیک شما برای رسیدن به استراتژی خود، جذب مخاطبان بیشتر در کانال توییتر، است.
ضرورت دیجیتال مارکتینگ چیست؟
ما در کل مراحل زندگی خود نیاز به برنامهریزی داریم. در صورتی که بدانیم برای هر گام کوچک در زندگی چه هدفی داریم و این گام را طبق چه اصولی برمیداریم، قطعا در مسیر رسیدن به هدف موفق خواهیم بود. کسبوکار ما نیز بخشی از زندگی ماست و تمامی این مراحل برای کسبوکار نیز صادق است. در بخش دیجیتال مارکتینگ کسبوکار خود، در صورتی که یک استراتژی و در واقع برنامهریزی دقیق داشته باشیم، تمامی گامهای خود را بر اساس اصول تعیین شده برمیداریم، از بینظمی دوریم، واحدهای کاری با هماهنگی کامل پیش میروند و این هماهنگی و نظم همهجانبه از چشمان تیزبین مخاطبان نیز دور نخواهد ماند.
برای مثال اگر برنامه محتوایی منظمی نداشته باشیم، از چشم مشتری دور نخواهد ماند و طی برنامه نامنظم انتشار محتوا مشتری از ما دور خواهد شد و فراموش خواهیم شد. علاوه بر داشتن استراتژی برای کسبوکار خود، داشتن تحلیل درستی از اینکه در کجای راه قرار داریم، قله کسبوکار ما چیست و مقایسه این دو جایگاه اهمیت بسزایی دارد. در حقیق شما باید برای داشتن استراتژی مناسب بتوانید جایگاه خود، جایگاه آینده و در واقع نیازهایی که برای رسیدن از جایگاه فعلی به مقصد نهایی دارید را تعیین کنید تا بتوانید بهترین برنامهریزی ممکن و استراتژی را داشته باشید. بنابراین استراتژی هر کسبوکار بسته به نوع آن کسبوکارف جایگاه فعلی و مقصد تعیین شده و اهداف آن، منحصر به خود آن کسب و کار است.استراتژیهایی که طبق اصول گفته شده تهیه شوند، مزایایی را در پی دارند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
۱) ایجاد نظم و تعیین روند کاری (Workflow)
۲) معرفی کامل و دیده شدن برند شما
۳) ایجاد روند و مسیری علمی و بر اساس تجزیه و تحلیلها با بکارگیری تجارب مفید شما و یا متخصصان دیجیتال مارکتینگ و نه با اتکا به غرایز و احساسات شما
۴) همسو شدن اهداف بازاریابی و فروش یا ارائه خدمات
۵) همسو شدن تمامی ارکان کاری در جهت چشمانداز شرکت
۶) تحلیلهای پیش از تعیین استراتژی امکان شناختن کامل مخاطبان را به شما میدهد.
۷) اگر دیجیتال مارکتینگ با وجود کمهزینهتر بودن در بسیاری از موارد نسبت به بازاریابی سنتی، استراتژی درست و بهینهای داشته باشد حتی باز هم شاهد کاهش هزینهها و پرهیز از دوبارهکاریها خواهیم بود.
۸) در صورت تجزیه و تحلیل درست و تدوین استراتژی صحیحف در بسیاری از موارد بازگشت سرمایه سریعتر از بازار سنتی خواهد بود.
۹) استراتژی درست، امکان رقابتی راحت در موتورهای جستجو با باقی همکاران را برای شما فراهم خواهد کرد.
۱۰) نتایج حاصل شده از استراتژی درست همیشه قابل سنجش و اندازهگیری است. این امر به شما کمک خواهد کرد تا در صورت کارا بودن استراتژی آن را نگه دارید و بر آن سرمایه گذاری بیشتر کنید و یا در صورت بازدهی پایین یک استراتژی به اول بازگردید و در آن تجدیدنظر کرده و به سرعت آن را اصلاح کنید.
حال با آشنایی جزئی با مزایای داشتن استراتژی در دیجیتال مارکتینگ بهتر است به این مسئله نیز بپردازیم که در صورت نداشتن استراتژی در این راه ممکن است چه مشکلاتی بر سر راه کسبوکار ما سبز شوند:
۱) شرکت و کارکنان شما بیجهت خواهند ماند:
شرکتهایی که هیچ استراتژی و در اصل هیچ هدف آنلاینی ندارند، هیچ سمت و سویی برای دنبال کردن در فضای مجازی ندارند؛ فرصتهای شناخت و جذب مخاطبان جدید در این حوزه را از دست میدهند؛ امکان برقراری رابطه عمیق و صمیمی با مخاطبان خود را از دست میدهند؛ همچنین نمیتوانند اهدافی که وجود ندارد و مدون نشده است را ارزیابی کنند و برای آینده هر چه بهتر شرکت برنامهریزی کنند.
۲) از سهم بازار آنلاین خود بی بهره میمانید:
با توجه به تغییرات گسترده و روزافزونی در رفتار مشتریان، رقبا و بازاریابی، اگر هیچ برنامهای برای تحقیق درباره تقاضای مخاطبان خود نداشته باشیم و در واقع آنها را نادیده بگیریم؛ از دانش روز بازاریابی دیجیتال و آخرین تغییرات و متدهای آن آشنایی نداشته باشیم؛ و نبض بازار و ترندهای آن را ندانیم، نمیتوانیم برنامهریزی اصولی برای کسب و کار خود داشته باشیم و در نتیجه استراتژی درستی نخواهیم داشت و به همین سبب رقبا میتوانند به راحتی سهم ما از بازار دیجیتال و آنلاین را بگیرند و دیگر هیچ جایی در این بازار نخواهیم داشت.
۳) پیشنهاد خاص و آنلاینی برای ارائه ندارید:
تعیین یک استراتژی درست باعث میشود همیشه پیشنهاد جدیدی برای ارائه داشته باشیم و از حالت یکنواخت خارج شویم. در صورتی که بتوانیم این پیشنهادات را به بهترین نحو و طبق استراتژی به مخاطبان خود معرفی کنیم، آنها به سمت ما جذب میشوند، به راحتی پیشنهادات ما را درک کرده و به ما وفادار خواهند شد. این به روز شدن به رتبهبندی شما در موتور جستجو و سئو سایت شما نیز کمک خواهد کرد. اما اگر استراتژی برای ارائه پیشنهادات خاص و به روز شدن نداشته باشید، از همه این اتفاات خوب محروم خواهید ماند و سایت متروکه شما نیز از سوی موتور جستجو نیز جریمه خواهد شد.
۴) هدر رفت هزینهها و زمان شما:
در صورتی که یک استراتژی متناسب با اهداف خود نداشته باشید، ممکن است تمامی منابعای که در اختیار دارید را در راههای نادرست هزینه کنید و حتی زمان خود را از دست دهید.
۵) عدم بهینهسازی سایت کاری:
معمولا اولین گامی که در هر استراتژی بازاریابی دیجیتال برداشته میشود بهبود وضعیت سایت و بهینهسازی آن و در نتیجه دریافت رتبهبندی خوبی از موتور جستجو است. اگر شما نتوانید استراتژی داشته باشید و از اولین قدمهای کار هم غافل بمانید، دیگر امیدی به باقی قدمها و اقدامات کلیدی مانند بازاریابی در شبکههای اجتماعی و یا بازاریابی محتوا نخواهد بود. و …
چگونه استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود را طراحی کنیم؟
حالا که با تمامی جنبههای استراتژی دیجیتال مارکتینگ و اهمیت و ضرورت آن برای هر کسبوکاری آشنا شدهاید، ممکن است این سوال برای شما به وجود آمده باشد چطور میتوان یک استراتژی بازاریابی دیجیتال برنامهریزی کرد؟ ما اینجاییم تا گام به گام شما را در طراحی استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما را همراهی کنیم.
۱) اهداف نهایی و تقاضای اصلی شما از دیجیتال مارکتینگ چیست؟
اهدافی که شما برای دیجیتال مارکتینگ انتظار دارید، باید اهدافی در راستای اهداف کسبوکار شما باشد. برای مثال باید برای دستیابی به افزایش ۳۰ درصدی سودآوری در کسبوکار، هدف افزایش ۴۰ درصدی مخاطبان سایت را در استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ خود بگنجانید. در واقع تعیین کنید برای رسیدن به اهداف کسبوکار خود، نیاز است چه تدابیر و برنامهای برای دیجیتال مارکتینگ در همین جهت در نظر بگیرید. هدف شما هر چه که باشد، باید خصوصیاتی داشته باشد که برنامهریزی و دستیابی به آن امکانپذیر باشد. در ادامه به بررسی این خصوصیات خوهیم پرداخت:
الف) مشخص و دقیق:
هدف باید آنقدر مشخص شده و دقیق باشد که تمامی افراد سهیم در پروژه بتوانند به راحتی آن را درک کنند.
ب) قابل سنجش باشد:
هدف شما باید در تمامی جوانب قابل سنجش باشد. شما باید بتوانید میزان دستیابی، بازه زمانی تحقق هدف و باقی فاکتورهای مربوط به هدف را اندازهگیری و اعلام کنید.
ج) قابل دستیابی باشد:
شما باید بتوانید به تناسب منابع، بودجه، ابزارها و سایر فاکتورهایی که در حال حاضر در اختیار دارید و یا توانایی تهیه ان را دارید، هدفی تعیین کنید و نه هدفی که توانایی دستیابی به آن را به هر دلیلی ندارید.
د) واقعبینانه باشد:
دستیابی به هدف تعیین شده باید به تناسب جایگاه فعلی شما قابل باور باشد.
هـ) محدوده زمانی مشخصی داشته باشد:
شما باید بتوانید به تناسب امکانات و شرایط فعلی خود، بازهی زمانی برای رسیدن به اهداف خود تعیین کنید.
۲) از پرسونای مخاطبان خود مطلع شوید:
پرسونا، تصویر شفاف، کلی و فرضی از یک فرد است که به ترسیم ویژگیها، نیازها، الگوی فکری و رفتاری او میپردازد. این تصویر به وسیله نظرسنجیها، تعاملهای موثر و تحقیق و بررسی به دست میآید. برای هر نوع بازاریابی در وهله اول باید بدانید که برای چه کسانی بازاریابی میکنید و بازار هدف و جمعیت جذب شما کیست؟! با توجه به پرسونای مخاطبان خود میتوانید بفهمید چه کسانی مشتریان شما خواهند بود و میتوانید با توجه به ویژگیهای آنها بهترین استراتژی ممکن را برنامهریزی کنید. بسته به کسب و کاری که دارید، باید اطلاعاتی همچون سن، شغل، میزان درآمد و … را داشته باشید تا بتوانید نیازهای مشتریان خود را برآورده کنید.
به طور کلی با داشتن یک پرسونای واضح و جزئی از مشتریان خود میتوانید مسائل و مشکلاتی که توانایی برطرف کردن آنها را دارید را درک کنید و در نهایت با برنامهریزی متناسب به آنها پاسخ دهید؛ مشتریان خود را هر چه بیشتر بشناسید و بتوانید به طور مؤثر با او ارتباط برقرار کنید و هر چه بیشتر در او حس تعلق، اعتماد و وفاداری ایجاد کنید؛ و همچنین میتوانید راهکارهایی به مشتریان ارائه دهید تا در هر دسته و طیفی که قرار دارند بتوانند بیشترین و بهترین استفاده را از خدمات شما ببرند. به طور کلی برای تدوین یک پرسونای متناسب نیاز به اطلاعات زیر داریم:
اطلاعات کیفی یا روانشناسی
الف) هدف:
در وهله اول باید بتوانید هدف مخاطب از برقراری ارتباط با شما را پیدا کنید. در واقع باید بدانید مشتری دقیقا به دنبال چیست، چه انتظاری از شما دارد. اگر بتوانید بسته به نیاز مشتری هدفگذاری کنید و برنامه و استراتژی خود را بچینید، بیتشرین استقبال را به دنبال خواهد داشت.
ب) چالش:
باید بتوانید بررسی کنید مخاطب برای برقراری ارتباط با شما با چه چالشهایی روبرو است؟ چه ریسکهایی را در خرید از شما میبیند؟ اگر بتوانید این چالشها را بشناسید و در همین جهت اعتمادسازی کنید قطعا نتایج بسیار رضایتبخشی را به دنبال خواهد داشت.
ج) سرگرمیها و علاقه مندیها:
در مشتریان خود به دنبال پیدا کردن علاقهمندیهای متناسب و همسو با کسب و کار خود باشید. برای مثال اگر یک برند گوشی تلفن همراه را ارائه میکنید باید بدانید مشتریان شما به اطلاعات ریز و کاربردی در خصوص برند شما علاقهمند هستند یا خیر و بر همین اساس برای محتوا خود برنامهریزی کنید.
د) اولویتها:
دانستن اولویت مشتریان به شما کمک میکند بر همان دسته از مخاطبان سرمایهگذاری کنید که اولویتی همسو با ارزشهای ارائه شده از سوی شما دارند.
برای کسب این اطلاعات میتوانید با مشتریان و مخاطبان مورد نظر خود بیشتر صحبت کنید. و همچنین این اطلاعات را از فروشندگان و یا کارمندان خدمات پس از فروش بگیرید.
اطلاعات کمی یا دموگرافیک
الف) موقعیت:
شما میتوانید با بهرهگیری از ابزارهای آنالیز وب مانند گوگل آنالیتیکس بفهمید ترافیک اصلی سایت شما از کجا تأمین میشود.
ب) سن:
با دانستن رنج سنی مخاطبان خود، میتوانید به تناسب رنجهای سنی و گرایشهای مربوط به هر کدام به برنامهریزی برای ارائه محصولات، خدمات، آفرها و حتی محتوای خود بپردازید.
ج) درآمد:
از آنجا که معمولا افراد علاقهای به اشتراکگذاری چنین اطلاعاتی ندارند، بهتر است این طیف از اطلاعات به نحوی به صورت حضوری دریافت شود.
د) عنوان شغلی:
۳) آنالیز و انتخاب کانال هایی برای دیجیتال مارکتینگ
شما باید بتوانید به تناسب اهداف تعیین شده، پرسونای جامعه هدف و همچنین بودجهای که در اختیار دارید، رسانههایی که برای کمچینهای تبلیغاتی شما مناسب است را پیدا کنید. در صورتی که رسانههای شما مشخص باشند و تصویری کلی از هر کدام داشته باشید، بسیار راحتتر میتوانید استراتژیهای مدیریتی آنها و تبلیغات خود را تدوین کنید. در مجموع رسانهها به سه دسته رسانه شخصی یا فردی، رسانههای اکتسابی و رسانههای پولی یا همراه با هزینه تقسیم میشوند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
الف) رسانههای شخصی (Owned Media)
ب) رسانههای اکتسابی (Earned Media)
رسانههای اکتسابی همان تبلیغاتی است که شما به وسیله فعالیتهای روابط عمومی (PR)، تبلیغات دهان به دهان (Word Of Mouth)، بازخوردهای مشتریان راضی، نقطه نظرات مثبت، ذکر نام یا آوردن مطلبی از شما در یک مجله (ستون تحلیلی، خبرسازی و …) یا مطبوعاتی از این دست و … انجام میدهید. در واقع شما بدون پرداخت هزینه و تنها با انجام وظایف خود به بهترین نحو، زحمت تبلیغات خود را به دیگران محول میکنید. در واقع بهترین بودن، بهترین تبلیغ است.
ج) رسانههای پولی (Paid Media)
برای اینکه تصویری واضح از تمامی رسانههای در دسترس خود داشته باشید، لیستی از همه آنها تهیه کنید. بسته به پتانسیلهای رسانهای شما و همچنین استراتژی که برای رسانههای خود تعیین میکنید، ممکن است از هر یک از رسانهها استفاده کنید و یا ترکیبی از آنها را مورد استفاده قرار دهید.
۴) آنالیز و تحلیل رقبا
یکی از مهمترین اقداماتی که باید برای تعیین استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود انجام دهید، تحلیل رقباست. در صورتی که بتوانید آنها را به درستی تحلیل کنید، از آزمون و خطاهای آنها بهره بگیرید و شکستها و موفقیتهای آنها را آنالیز کنید، میتوانید بهترین برنامه ممکن برای استراتژی بازاریابی دیجیتال خود تعیین کنید.
۵) برای اعضای تیم خود شرح وظیفه دهید
برای دستیابی هر چه زودتر و کم دردسرتر به اهداف دیجیتال مارکتینگ باید از متخصصان این حوزه کمک بگیرید. در صورتی که در این راه اهدافی بلند مدت و چشماندازی گسترده داشته باشیم، قطعا نیاز به تیمی پرانرژی و باتجربه داریم.
۶) برای بازاریابی در موتور جست و جو برنامهریزی کنید
بازاریابی از طریق موتورهای جستجو نیازمند فاکتورهایی از جمله طراحی سایت قوی و تخصصی، سئو تخصصی سایت، فعالیت منظم، تولید محتوای ممتاز، استفاده از کلیدواژهها، تبلیغات کلیکی و … است. از این طریق میتوانید ترافیک سایت و دیگر رسانههای خود را به بالاترین نرخ برسانید.
۷) برنامه محتوایی ایجاد کنید
در اولین گامهای تهیه برنامه محتوا باید بتوانید بر اساس پرسونای مخاطب ترسیم شده، محتوایی که متناسب، مورد نیاز و مدنظر مخاطب است و همچنین رسانهای که باید ان را انتشار کنیم را شناسایی کنیم و بر اساس آن یک استراتژی مدون برای بازاریابی از طریق محتوا ایجاد کنیم. تولید محتوا عنصری اساسی در استراتژی دیجیتال مارکتینگ است. این برنامه باید شامل مواردی مانند هدف از تولید محتوا، عناوین مورد نیاز، ساختار محتوایی و رسانهای باشد که قصد به اشتراکگذاری محتوا را در آن داریم.
۸) برای بازاریابی در شبکه اجتماعی برنامهریزی کنید
طبق آمارهای منتشر شده از نرخ مشارک روزانه مردم در شبکههای اجتماعی و افزایش روزانه آن، بازاریابی در این بستر به یکی از زیرشاخههای اصلی و کارآمد بازاریابی دیجیتال تبدیل شده است. شما از طریق این رسانهها میتوانید هر چه بهتر با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید و او را به طور کاملتر بشناسید و بر همین اساس به نیازهای او پاسخ دهید. بنابر مزایای گفته شده شما باید پس از تعیین اهداف خود برای بازاریابی در این بستر، به استراتژی مدون و منظمی برای این نوع بازاریابی دست پیدا کنید.
بعد از به اتمام رساندن تمامی مراحل و تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود، باید بتوانید با حضور تیمی پرانرژی، با تجربه و متخصص این استراتژی را پیادهسازی کنید و در نهایت به تحلیل فاکتورهای موفقیت و شکست در آن بپردازید. در صورتی که استراتژی برای شما سودآور باشد باید بتوانید بودجه بیشتری را به آن اختصاص داده و آن را گسترش دهید و در صورتی که سودآوری آن از حد انتظار کمتر باشد باید تمامی مراحل را دوباره از اول تکرار کنید و بخشهایی از آن را اصلاح یا عوض کنید. در این سیر پیوسته رسیدن به بهترین استراتژی بازاریابی دیجیتال و همچنین بالاترین حد از اهداف غیر ممکن نیست. پس کمر همت ببندید و از امروز شروع کنید.